جدول جو
جدول جو

معنی بد قدمی - جستجوی لغت در جدول جو

بد قدمی
بد گامی سبز پایی شومی بدیمنی نامبارکی مقابل خوشقدمی
تصویری از بد قدمی
تصویر بد قدمی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بد گام سبز پا خشک پی آنکه قدمش نامبارک باشد شوم نامبارک بدیمن مقابل خوشقدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی قدری
تصویر بی قدری
بی ارزشی، کم اهمیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد چشمی
تصویر بد چشمی
عمل بد چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد اخمی
تصویر بد اخمی
بداخم بودن ترشرویی بد خویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با قدمت
تصویر با قدمت
دیرین، دیرینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بد نامی
تصویر بد نامی
بد نام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد کامی
تصویر بد کامی
عمل بد کام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد قلقی
تصویر بد قلقی
بد ادایی بد عادتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد هضمی
تصویر بد هضمی
ناگواردی سوء هاضمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر قدیم
تصویر بر قدیم
قاره های آسیا، اروپا و افریقا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم قدمی
تصویر کم قدمی
آهسته روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دلی
تصویر بد دلی
بد دل بودن مقابل نیکدلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدقدم
تصویر بدقدم
نامبارک، پی، بدفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدقدم
تصویر بدقدم
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، سیاه دست، بدیمن، میشوم، شمال، بدشگون، منحوس، خشک پی، نامبارک، مشوم، سبز پا، پاسبز، تخجّم، مرخشه، سبز قدم، بداغر، نحس، نافرّخ، شنار، نامیمون
فرهنگ فارسی عمید